تو مثل لاله ی پيش از طلوع دامنه ها
که سر به صخره گذارد،
غريبی و پاکی
ترا ، ز وحشت توفان ، به سينه می فشرم
عجب سعادت غمناکی !
شوريده واری ديگر از منوچهر آتشی
بايد بخوانم امشب
آواز ناشناسی ،
گويا
مثل پرنده ای حيرت زده
در گنبد کبود خيالم ،
می چرخد
گويا سه تار مرموزی ،
زير گريز پنجه ی پرزوری
از دور دست خاطره ،
در باد
می نالد
پايی فرار می کند از من شتابناک
پايی ، سبک ، می آيد
چيزی شکفته ،
شايد ،
چيزی شکسته ، در من ،
می دانم
جريان ناشناسی ،
رازی ،
آوازی ...
بايد بخوانم امشب ،
می خوانم .
ديوان
منوچهر آتشی در سايت آوای آزاد
درباره ی منوچهر آتشی
در سايت مانی