گويش ها و زبانهای ديگر دوره ی نو

 

به علت همسایگی ایران  با اقوام عرب ، عده ی   كمی از ایرانیان جنوب غرب  به عربی سخن می گویند . آنها گویش دارند  و گویش آنها با عربی رسمی  تفاوتهايی  دارد . همچنین  به علت ظهور حكومت های ترك  و نیز تشویق صفویان كه برای جلب تركان خود تركی را تشویق می كردند ، از حدود اوايل دوره ی صفوی زبان  تركی در شمال غربی ایران نفوذ كرد واندك اندك تا حدود قزوین و همدان پیش آمد . نیز عده ای از قشقايیان كه سكا هستند تحت نفوذ حكام ترك آسیای مركزی ترك شدند ،  به  فارس مهاجرت كردند  و به تركی سخن می گویند .

 

تركی آذربایجان دارای عناصر فراوان ایرانی ( آذری قدیم ) است ازجمله بسیاری از نام های جغرافیائی مانند باكو ( بادكوبه ) آبشوران ، ارس ، گنجه  نخجوان و غیره ، نام های  گیاهان ، نام ابزارها و شغل ها  فارسی است ، زیرا پس از پایان كار حكومت های ترك كه مدت كوتاهی در سده های  نهم و دهم هجری  بود ، اجبار از میان رفت  و تركی به صورت كامل و با تمام  واژگان خود در آذربایجان پا نگرفت .

 

عده ای از تركان هم به ایران مهاجرت كرده اند و این عده تركی را با تمام واژگان تركی سخن می گویند كه تركمن ها  ، در شمال شرقی ایران  ، از آنها هستند . تركان اصیل رنگ زرد  و چشمهای بادامی دارند و مردم مركز آسیا )در شمال چین) هستند.  در دوره معاصر به دلیل اینكه برخی از گویش های ایران ادبیات و نوشته  پیدا كرده اند ، به صورت زبان درآمده اند كه كردی و تركی آذربایجان از آنها هستند .


ضمناً در ایران ارمنیان ، آسوریان و عده ی  كمی مندايی ( صبّی ) زبان  خاص خود را  دارند و ارمنیان و آسوریان به خط خاص خود می نویسند . این زبانها از نظر علمی جزو شاخه زبانهای ایرانی نیستند . ارمنی  مستقل  و آسوری از زبانهای  سامی ( مثل عربی و عبری) است  و مندايی هم ریشه ی  سامی دارد . هر یك از زبانها و گویش های ایرانی ادبیات ویژه ی  خود را هم دارد . فارسی به علت ادبیات وسیع وعمیقش و داشتن شاعران  و نویسندگان بزرگ در طول هزار سال گذشته یكی از وسیع ترین و كهن ترین  ادبیات جهان را هم دارد .

 

اینك در ایران زبان همگانی فارسی است .  برخی از مردم ایران علاقه دارند كه زبانشان رسمیت پیدا كند و مثلا  در مدرسه به آن زبان درس بخوانند . فایده ی  این كار آسانی تعلیم  و تربیت در سالهای نخست  مدرسه است ، اما اشكال آن دور شدن از فرهنگ عمومی است .  گذشته از این  زبانهای كوچكتر واژگان محدودتری دارند  و ناگزیرند  واژگان ديگر را وام بگیرند ، زیرا زبانهای  كوچكتر نه زبانشناسانی  برجسته دارند  و نه اینكه امكاناتشان برای واژه سازی كافی است .

بدون شك همه ی  قوم ها حق دارند كه به زبان  یا گویش خود احساسات خود را بیان كنند و تا آنجا كه امكان دارد به آن زبان یا گویش بنویسند و بخوانند . اما الزام های دنیای نو مردم جهان را به كمترین جدايی  و تفاوت رهنمون می شود .