زبانهای شرقی دوره ی نو |
|
از
زبانهای شرقی در دوره نو بیش از همه پشتو معروف است كه زبان مردم جنوب
افغانستان و بخشی از پاكستان است. در پامیر ( شمال شرقی افغانستان )
و شرق تاجیكستان چند گویش ایرانی باقی مانده است كه شغنانی ، روشانی
، یغنابی ، اشكاشمی وچند گویش دیگر از آن جمله است .
زبان
آسی در قفقاز باقی مانده و دنباله ی زبان سكائی است . سكاها یك
قوم بزرگ ایرانی بودند كه از شمال دریای مازندران تا شمال دریای
سیاه زندگی می كردند . آس ها اكنون در قفقاز هستند و پنجاه هزار
نفرند .
به علت همسایگی ایران با اقوام عرب ، عده ی كمی از ایرانیان جنوب غرب به عربی سخن می گویند . آنها گویش دارند و گویش آنها با عربی رسمی تفاوتهائی دارد . همچنین به علت ظهور حكومت های ترك ونیز تشویق صفویان كه برای جلب تركان خود تركی را تشویق می كردند ، از حدود اوائل دوره صفوی زبان تركی در شمال غربی ایران نفوذ كرد واندك اندك تا حدود قزوین و همدان پیش آمد . نیز عده ای از قشقائیان كه سكا هستند تحت نفوذ حكام ترك آسیای مركزی ترك شدند ، به فارس مهاجرت كردند و به تركی سخن می گویند .
تركی آذربایجان دارای عناصر فراوان ایرانی ( آذری قدیم ) است ازجمله بسیاری از نام های جغرافیائی مانند باكو ( بادكوبه ) آبشوران ، ارس ، گنجه نخجوان و غیره ، نام های گیاهان ، نام ابزارها و شغل ها فارسی است ، زیرا پس از پایان كار حكومت های ترك كه مدت كوتاهی در سده های نهم و دهم هجری بود ، اجبار از میان رفت و تركی به صورت كامل و با تمام واژگان خود در آذربایجان پا نگرفت .
عده ای از تركان هم به ایران مهاجرت كرده اند و این عده تركی را با تمام واژگان تركی سخن می گویند كه تركمن ها ، در شمال شرقی ایران ، از آنها هستند . تركان اصیل رنگ زرد و چشمهای بادامی دارند و مردم مركز آسیا )در شمال چین) هستند. در دوره معاصر به دلیل اینكه برخی از گویش های ایران ادبیات و نوشته پیدا كرده اند ، به صورت زبان درآمده اند كه كردی و تركی آذربایجان از آنها هستند . اینك در ایران زبان همگانی فارسی است . برخی از مردم ایران علاقه دارند كه زبانشان رسمیت پیدا كند و مثلا در مدرسه به آن زبان درس بخوانند . فایده ی اینكار آسانی تعلیم و تربیت در سالهای نخست مدرسه است ، اما اشكال آن دور شدن از فرهنگ عمومی است ، گذشته از اینكه زبانهای كوچكتر واژگان محدودتری دارند و ناگزیرند این واژگان را وام بگیرند ، زیرا زبانهای كوچكتر نه زبانشناسانی برجسته دارند و نه اینكه امكاناتشان برای واژه سازی كافی است . گذشته از این با توسعه جهان روز به روز از تعداد زبانها و گویش های كم جمعیت كاسته می شود ، به طوری كه در سده های نوزدهم و بیستم صدها زبان و گویش در آسیا ، آفریقا و اروپا ازبین رفته است و هم اكنون در ایران گویش های مركزی ایران ، كه تعداد آنها به سی میرسد ، رو به فراموشی هستند . زبانشناسان حدس می زنند كه تا پایان سده ی بیست و یكم تنها زبانهای مهم كه تعداد سخنگویانشان بیش از ده ملیون است باقی بمانند و جمعیت های كوچكتر هم به جمعیت های بزرگتر بپیوندند ، مثلا ممكن است تركی های غرب دریای مازندران و تركیه یا یكی شود یا در برخی از این نواحی زبان یا زبانهای بزرگ همسایه مثل روسی یا فارسی جای آنها را بگیرند . مهمترین عامل رواج زبان اقتصادی است ، به همین دلیل است كه اكنون زبان رسمی جهان انگلیسی است . در صورتی كه قطب اقتصادی جهان عوض شود ، زبان انگلیسی اعتبار خود را از دست خواهد داد ، گرچه هم اكنون به سرعت در حال پیش روی است به حدی كه می گویند هر كس در سال ۲۰۰۵ انگلیسی و كامپیوتر نداند بیسواد است . بدون شك همه ی قوم ها حق دارند كه به زبان یا گویش خود احساسات خود را بیان كنند و تا آنجا كه امكان دارد به آن زبان یا گویش بنویسند و بخوانند . اما الزام های دنیای نو مردم جهان را به كمترین جدائی و تفاوت رهنمون می شود . شاید روزی برسد كه در جهان جز چند زبان باقی نماند . اكنون زبان فارسی را در حدود صد ملیون نفر در ایران ، افغانستان ، تاجیكستان ، ازبكستان ، پاكستان ، هندوستان و جاهای دیگر جهان می دانند و اگر كسانی را كه فارسی زبان رسمی یشان نیست به این عده اضافه كنیم بیش از صد ملیون نفر می شوند . ضمناً در ایران ارمنیان ، آسوریان و عده ی كمی مندائی ( صبّی ) زبان خاص خود را دارند و ارمنیان و آسوریان به خط خاص خود می نویسند . این زبانها از نظر علمی جزو شاخه زبانهای ایرانی نیست . ارمنی مستقل و آسوری از زبانهای سامی ( مثل عربی و عبری) است و مندانی هم ریشه ی سامی دارد . هر یك از زبانها و گویش های ایرانی ادبیات ویژه ی خود را هم دارد . فارسی به علت ادبیات وسیع وعمیقش و داشتن شاعران و نویسندگان بزرگ در طول هزار سال گذشته یكی از وسیع ترین و كهن ترین ادبیات جهان را هم دارد . |