زبانهای ايرانی

ایران كشوری است وسیع و با سابقه ، به همین دلیل در طول تاریخ دارای زبانهای مختلف بوده است.

هم اكنون نیز زبانها و گویش های گوناگون در آن به كار می رود كه برخی از آنها ريشه ی ایرانی ندارند و جزو زبانهای هند و اروپایی نیستند. زبانهای ایرانی جزو آن دسته از زبانهای هند و اروپایی هستند كه هند و ایرانی نامیده می شوند. زبانهای هند و ایرانی هم به دو دسته هندی و ایرانی تقسیم می شوند.

زبانهای ایرانی از تاریخی كه معلوم نیست در میان اقوام مختلف ایرانی به كار می رفته است. این زبانها دركهن ترین مرحله دو دسته اند:  زبانهای شرقی و زبانهای غربی 

زبانهای هند و اروپایی عبارتند از:       

1 -  زبانهای ایرانی                           

          الف -  شرقی ( باستان ، میانه ، نو )

           ب -  غربی ( باستان ، میانه ، نو )

2 -  زبانهای هندی               

3 -  زبانهای اروپایی

 

 شرقی باستان

آز آن مرحله از دسته ی شرقی تنها از یك زبان یادگاری مانده است و آن زبان اوستا است.

اوستا كتاب دینی زردشتیان است و چون نه نام آن زبان و نه اثر دیگری ازآن زبان باقی مانده است ناگزیر این زبان را هم اوستا  نامیده اند. زبان اوستا  شبیه زبان سنسكریت ، زبان كهن و علمی هندوستان است . همچنین شباهتهایی بین زبان اوستا  و زبانهای یونانی و لاتین وجود دارد.

زبان اوستا را به خطی نوشته اند كه  دین دبیره یعنی خط دین نام دارد ،  دارای چهل و چهار حرف و بسیار دقیق است . این زبان همانطور كه نوشته می شود تلفظ می شود و هیچ استثنا یا قاعده ی  فرعی ندارد.

غربی باستان

زبانهای ایرانی غرب به دو دسته ی شمالی  و جنوبی تقسیم می شوند.

از میان  زبانهای غربی شمالی اطلاعات  اندكی از زبان مادی داریم  كه قوم ماد به آن سخن می گفته اند  و از آن تنها چند كلمه می دانیم.

اما از زبان فارسی باستان كه هخامنشیان و مردم جنوب غربی ایران به آن سخن می گفتند ، مقداری نوشته به صورت كتیبه بر روی سنگ ، طلا و سنگهای قیمتی باقی است. این زبان پدربزرگ زبان فارسی است اما از آنجا كه در مرحله ی باستانی است ، به ویژه صرف و نحو آن تفاوتهای اساسی با فارسی نو دارد. در این زبان مثل زبان اوستا، یونانی و لاتین   صرف اسم  وجود دارد و اسم و صفت در حالتهای  فاعلی ، مفعولی ، اضافه و غیره و نیز در مفرد ، تثنیه  و جمع  به شكلهای گوناگون در می آید. صرف نامهای مذكر ، مونث و خنثی با هم فرق دارد  و ساختمان فعل به كلی با فعل امروز زبان فارسی متفاوت است.

شرقی میانه

در دوره ی دوم یعنی دوره ی میانه از زبانهای شرقی  سغدی ، خوارزمی ، تخاری و ختنی معروفترند.

از این عده بیش از همه آثاری از سغدی به جای مانده است كه به طور عمده نوشته های دین مانی هستند. مطالبی راجع به آیین بودا ، تقویم سغد و شعر نیز به این زبان وجود دارد.

سغدی خط خاص خود را دارد.

از زبانهای خوارزمی و تخاری نوشته های كمتری باقیمانده است. هر كدام از این زبانها هم خط خاص خود را دارند. به زبان ختنی آثار بودایی فراوانی باقیمانده است.

غربی میانه

زبانهای غربی دوره ی میانه دو دسته اند و با دو زبان مشخص می شوند:

          الف -    زبان  پارتی یا پهلوی اشكانی  در شمال

           ب -     زبان  پارسی یا پهلوی ساسانی در جنوب

از زبان پارتی مقداری نوشته به صورت سند، كتیبه و چند واژه  بر روی سكه ها باقی مانده است.

شاهان ساسانی  برخی از كتیبه های خود را به پارتی هم نوشته اند.

از زبان پهلوی ساسانی ( پارسی) كه پدر زبان فارسی و فرزند فارسی باستان است ،  نوشته های فراوان به صورت كتیبه ،  كتاب ، سند ، سكّه و مهر باقی است.

از كتابهای معروف به این زبان می توان از " دینكرد"  ،  درباره ی  دین زردشت   و " بندهش " ، درباره ی  آفرینش   نام برد.  متن های حقوقی ، مذهبی ، مطالب مشغول كننده درباره ی شطرنج  و دلبستگی های  خسرو پرویز ، پند نامه ، تاریخ  و جغرافیا از جمله نوشته های پهلوی ساسانی است.

پهلوی اشكانی به نوعی خط نوشته می شد كه گشته دبیره ی اشكانی ناميده می شود   و پهلوی ساسانی دارای  دو نوع خط است :

       الف -   خط كتیبه ها كه گشته دبیره ی ساسانی است.

       ب -    خط كتابی كه آم دبیره نام دارد. آم دبیره به معنی خط عمومی است.

 

زبانهای دوره ی نو

زبانهای دوره ی  نو بسیار فراوانند  و برخی از آنها در طول تاریخ از میان  رفته اند، مثل  زبان  آذری  كه در آذربایجان معمول بوده  و تا دوره ی صفوی  گویش مردم آذربایجان  بوده  یا  شیرازی  كه در اشعار سعدی  و حافظ  نشانه هایی دارد  و شاعری بنام شمس پس ناصرShams Pos Nasser تمام اشعار خود را به این گویش سروده است. شیرازی هم درحدود دوره ی صفوی از میان رفته است.

از زبانهای شرقی در دوره ی نو بیش از همه پشتو معروف است كه زبان مردم جنوب افغانستان و بخشی از پاكستان است.  در پامیر ( شمال شرقی افغانستان )  و شرق تاجیكستان چند گویش ایرانی باقی مانده است كه شغنانی ، روشانی  ، یغنابی ، اشكاشمی، وچند گویش دیگر از آن جمله است .

زبان آسی در قفقاز باقی مانده و دنباله ی زبان سكائی است . سكاها یك قوم بزرگ ایرانی بودند  كه از شمال دریای  مازندران  تا شمال دریای  سیاه زندگی  می كردند . آس ها اكنون در قفقاز هستند  و پنجاه هزار نفرند .

تعداد زبانها وگویش های غربی ایران بسیار زياد است . از دسته ی شمالی كردی ، گیلكی ، مازندرانی ، لكی ، بلوچی ، تاتی و تالشی از همه معروفترند . از گویش های جنوبی  ، لری ، لاری ، گویش زردشتیان یزد و كرمان و تعداد زیادی دیگر هنوز به كار می رود .

معروف ترین زبان غربی نو فارسی  یا  دری است كه در افغانستان ، تاجیكستان  و ایران  با تفاوت های اندكی   به  آن سخن می گویند  و در تاجیكستان  آن  را به  خط  روسی می نویسند . فارسی دری اصلا ً زبان رسمی  دوره ساسانی  و منسوب به  دربار است  و به همین  دلیل  دری  نامیده شده است . فارسی دری  در حدود  هزار و پانصد سال سابقه دارد  و  در اواخر دوره ی ساسانی پدید آمده است .

به علت همسایگی ایران  با اقوام عرب ، عده ی   كمی از ایرانیان جنوب غرب  به عربی سخن می گویند . آنها گویش دارند  و گویش آنها با عربی رسمی  تفاوتهايی  دارد . همچنین  به علت ظهور حكومت های ترك و نیز تشویق صفویان كه برای جلب تركان  خود تركی را تشویق می كردند ، از حدود اوائل دوره ی صفوی زبان  تركی در شمال غربی ایران نفوذ كرد واندك اندك تا حدود قزوین و همدان پیش آمد  و  نیز عده ای از قشقائیان كه سكا هستند تحت نفوذ حكام ترك آسیای مركزی ترك شدند ، به فارس مهاجرت كردند و به تركی سخن می گویند .

تركی آذربایجان دارای عناصر فراوان ایرانی ( آذری قدیم ) است ازجمله بسیاری از نام های جغرافیايی مانند باكو ( بادكوبه ) آبشوران ، ارس ، گنجه  نخجوان و غیره ، نام های  گیاهان ، نام ابزارها و شغل ها  فارسی است ، زیرا پس از پایان كار حكومت های ترك كه مدت كوتاهی در سده های  نهم و دهم هجری  بود ، اجبار از میان رفت  و تركی به صورت كامل و با تمام  واژگان خود در آذربایجان پا نگرفت .

عده ای از تركان هم به ایران مهاجرت كرده اند و این عده تركی را با تمام واژگان تركی سخن می گویند كه تركمن ها  ، در شمال شرقی ایران  ، از آنها هستند . تركان اصیل رنگ زرد  و چشمهای بادامی دارند و مردم مركز آسیا ) در شمال چین ) هستند. 

در دوره ی معاصر به دلیل اینكه برخی از گویش های ایران ادبیات و نوشته پیدا كرده اند ، به صورت زبان درآمده اند كه كردی و تركی آذربایجان از آنها هستند . اینك در ایران زبان همگانی فارسی است .  برخی از مردم ایران علاقه دارند كه زبانشان رسمیت پیدا كند  و مثلا  در مدرسه به آن زبان درس بخوانند . فایده ی  این كار آسانی تعلیم  و تربیت در سالهای نخست مدرسه است ، اما اشكال آن دور شدن از فرهنگ عمومی است ،  گذشته از این كه زبانهای كوچكتر واژگان محدودتری دارند و ناگزیرند  واژگان علمی  را وام بگیرند ، زیرا زبانهای كوچكتر نه زبانشناسانی برجسته دارند  و نه اینكه امكاناتشان برای واژه سازی كافی است .

گذشته از این با توسعه ی جهان روز به روز از تعداد زبانها  و گویش های كم جمعیت كاسته می شود ، به طوری كه در سده های نوزدهم و بیستم صدها زبان  و گویش در آسیا ، آفریقا و اروپا ازبین رفته است  و هم اكنون در ایران گویش های مركزی ایران ، كه تعداد آنها به سی می رسد ، رو به فراموشی هستند . زبانشناسان حدس می زنند كه تا پایان سده ی  بیست و یكم تنها زبانهای مهم كه تعداد سخنگویانشان  بیش از ده ملیون است  باقی بمانند  و جمعیت های كوچكتر هم  به جمعیت های بزرگتر بپیوندند ، مثلا ممكن است  تركی های غرب دریای مازندران  و تركیه  یا یكی شود  یا در برخی از این نواحی زبان  یا زبانهای  بزرگ همسایه  مثل  روسی  یا  فارسی جای آنها را  بگیرند . مهمترین عامل رواج  زبان اقتصاد است ، به همین دلیل است كه اكنون زبان رسمی جهان انگلیسی است .

 در صورتی كه قطب اقتصادی جهان عوض شود ، زبان انگلیسی اعتبار خود را از دست خواهد داد ، گرچه هم اكنون به سرعت در حال پیش روی است به حدی كه می گویند هر كس در سال  ۲۰۰۵ انگلیسی  و كامپیوتر نداند بیسواد است . بدون شك همه ی  قوم ها حق دارند كه به زبان  یا گویش خود احساسات خود را بیان كنند و تا آنجا كه امكان دارد به آن زبان یا گویش بنویسند و بخوانند . اما زندگی در دنیای نو مردم جهان را به كمترین جدايی  و تفاوت رهنمون می سازد . شاید روزی برسد كه در جهان جز چند زبان باقی نماند . اكنون  زبان  فارسی  را  در حدود  صد ملیون  نفر  در  ایران ، افغانستان ، تاجیكستان ، ازبكستان ، پاكستان ، هندوستان  و جاهای دیگر جهان می دانند و اگر كسانی را كه  فارسی زبان رسمی یشان  نیست به این عده اضافه كنیم بیش از صد ملیون نفر می شوند . ضمناً در ایران ارمنیان ، آسوریان و عده ی  كمی مندايی ( صبّی ) زبان  خاص خود را  دارند و ارمنیان و آسوریان به خط خاص خود می نویسند . این زبانها از نظر علمی جزو شاخه ی زبانهای ایرانی نیستند . ارمنی مستقل و آسوری از زبانهای سامی ( مثل عربی و عبری) است  و مندايی هم ریشه ی  سامی دارد . هر یك از زبانها و گویش های ایرانی ادبیات ویژه ی  خود را هم دارد . فارسی به علت ادبیات وسیع وعمیقش و داشتن شاعران  و نویسندگان بزرگ در طول هزار سال گذشته یكی از وسیع ترین و كهن ترین  ادبیات جهان را هم دارد .