|
از خون جوانان وطن لاله دمیده
این تصنیف تاریخی، هفتمین تصنیف از
مجموعه تصنیف های عارف است. بند یك هنگام می و فصل گل و گشت چمن شد در بار بهاری تهی از زاغ و زغن شد از ابر كرم ، خطه ی ری رشك ختن شد دلتنگ چو من مرغ قفس بهر وطن شد چه كجرفتاری ای چرخ چه بد كرداری ای چرخ سر كین داری ای چرخ نه دین داری ، نه آیین داری ای چرخ بند دو از خون جوانان وطن لاله دمیده از ماتم سرو قدشان، سرو خمیده در سایه گل بلبل از این غصه خزیده گل نیز چو من در غمشان جامه دریده چه كجرفتاری ای چرخ ، واژه های نو: طبع : چاپ زاغ : پرنده ای شبیه به كلاغ كه تمام پرهایش سیاه است زغن : پرنده ای شبیه به كلاغ و كمی كوچكتر از آن بند سه خوابند وكیلان و خرابند وزیران بردند به سرقت همه سیم و زر ایران ما را نگذارند به یك خانه ویران یارب بستان داد فقیران ز امیران چه كجرفتاری ای چرخ ، ............................... بند چهار از اشك همه روی زمین زیر و زبر كن مشتی گرت از خاك وطن هست بسر كن غیرت كن و اندیشه ایام بتر كن اندر جلو تیر عدو، سینه سپر كن چه كجرفتاری ای چرخ ، ............................... بند پنج از دست عدو ناله ی من از سر درد است اندیشه هر آنكس كند از مرگ، نه مرد است جان بازی عشاق، نه چون بازی نرد است مردی اگرت هست، كنون وقت نبرد است چه كجرفتاری ای چرخ، .............................. واژه ی نو: عدو : دشمن
بند شش عارف ز ازل ، تكیه بر ایام نداده است جز جام، به كس دست، چو خیام نداده است دل جز بسر زلف دلارام نداده است صد زندگی ننگ بیك نام نداده است چه كجرفتاری ای چرخ، .............................. واژه های نو: ازل : قدیم ایام : جمع یوم، روزها زلف : گیسو ننگ : زشتی و رسوایی
|