ديو برفی
|
|
|
ديو برفی آب خواهد شد ............ ديو برفی دم به دم بیتاب تر درداب تر
برفاب خواهد شد |
هم اگر ديو سپيد جنگل مازندران باشد هم اگر شاخش چنين چنگش چنان باشد ديو برفی در فروريزان خود تلخاب خواهد شد نيست ترديدی درين تقدير هم اگر پيوند او با آسمان باشد آبی هفت آسمان از ننگ او شرماب خواهد شد.
ديو برفی در زمستان بلندی برف يخزاران قطبی تاب آورده است .......
آن زمستان اينك
اما رو به پايان است
........ اين همان آغاز پايان زمستان است نبض گرم خاك میگويد: جنبش نو رستن و بوی بهاران است.
........
ديو برفی نيك میداند شيشه عمرش به دست نسل نو كوبيده بر سنگ است
ديو برفی آب خواهد شد
......
ديو برفی با زمستان بلند سرزمين ما حضوری با همان دارند اين از آن و آن از اين پاياست هر دو با هم نيز مرگی توامان دارند هر دو آن اكنون مرگ را در چهرگان دارند.
ديو برفی آب خواهد شد ديو برفی از درون ناچار پی در پی فرو میريزد و چندی دگر مرداب خواهد شد دير هست و دور هرگز نيست ديو برفی چكه چكه آب نه مانداب نه گنداب خواهد شد. |
شعر از : نعمت آزرم |
|