اقوام ایرانی
مثلا زبان عده ای از مردم شمال ایران
اوستائی بوده است . مادها و سكاها هم گویش ویژه ی خود را داشته اند که با زبان پارسیان یعنی كورش
و داریوش تفاوتهايی داشته است . اما همه ی آنان زبان همدیگر را می فهمیده اند. داریوش در كتیبه ی
بیستون در سده ی پنجم پیش از میلاد از اقوام گوناگون ایرانی سخن گفته است، اما دقيقا نمی دانیم كه
این اقوام چه تفاوت های زبانی با هم داشته اند، مثلا او سه قوم سكائی را نام می برد كه سكاهای آن سوی
دریا، سكاهای تیزخود و سكاهای هوم برگ هستند . هوم گیاهی است سكرآور كه آن را دم می كردند، یا آب
آن را می گرفتند و می آشامیدند. با تحول تاریخ ، قوم های دیگری قوت گرفتند و شناخته تر شدند ما
نند پارت ها ( اشكانیان از آنان بودند. ) ، سغدیان و خوارزمیان. هر یك از اینها به دلیلی شهرت یافته
اند. ساسانیان و پیش از ایشان پارسها (هخامنشیان ) در ایران به قدرت دست یافتند. پارتها ( اشكانیان )
نیز پادشاهی بزرگی پایه گذاشتند كه یكی از وسیع ترین امپراطوری های جهان را ایجاد كرد.
سغدیان
بازرگانان مهمی بودند
و از چین ابریشم
به ایران
وارد
می كردند و به اقوام دیگر می فروختند. همچنین بیشتر آنان مانوی بودند و ادبیات مهمی از خود به
جای گذاشته اند. خوارزمیان نیز هم به دلیل آداب و رسوم شناخته شده و هم زبان خویش معروف گشته اند، آنان
سوگ سیاوش می گرفتند و نیای خود را سیاوش می دانستند. نوشته های اندكی از زبان خوارزمی باز مانده است.
پس از اسلام عده ی بیشتری از اقوام ایرانی شناخته شدند . گرچه در دوره ی ساسانی هم ، در آذرآبادگان (آذربایجان)، ازشهرهای وان و گنزه ( گنجه ) نام می برد. اما این نشان می دهد كه ایرانیان به مفهوم هائی فراتر از قومیّت یعنی مفهوم های مطلق جغرافیائی هم دست یافته بودند. امّا بی گمان شهرهای استان سیستان مانند زابل، پوشنگ و زرنگ كه مردمشان ازسكاها بودند، در خود یگانگی حس می كردند و وابستگی قومی خود را كاملاً می شناختند. در این جغرافیا از دو ناحیه مهم ایران نام نرفته است یكی مازندران ( طبرستان ) و دیگری گیلان . این دو ناحیه محل زندگی دو قوم مهم ایرانی است كه بویژه در برابر عربان پایداری كردند، بطوری كه عده ای از اهالی مازندران تا سده ی هشتم ( چهاردهم میلادی ) هنوز زردشتی بودند. امروزه روشن است كه در دوره پس از اسلام قوم های بیشتری مُشخّص شده بود، زیرا زبانهای ایرانی رو به تحول بود و تفاوت های زبانی به جدا شدن و شناخته شدن قوم ها كمك می كند. قوم های كُرد، لُر و بلوچ پس از اسلام شناخته شدند زیرا پیش از آن جزو قوم های دیگر بودند. كُردها ماد به حساب می آمدند و لُرها فارس، بلوچ ها هم از مادها بوده اند كه به جنوب شرقی ایران مهاجرت كرده اند. عده ای از اقوام ایرانی به دلیل مذهبشان شناخته شده اند. در ایران به علت وجود استبداد، پیروان هر دینی با هم همبستگی پیدا می كنند و از همدیگر حمایت می كنند. به همین دلیل است كه مسحیان، یهودیان، زردشتیان، ماندائی ها ( جنّتی ها ) در خوزستان و حتی اسماعیلیان ( شیعیان هفت امامی ) به هم پیوستگی داشتند و هر كدام مانند یك قوم جلوه كرده اند، بویژه كه ارمنیان ایران به ارمنیان قفقاز بستگی تاریخی دارند و فرهنگ و زبانشان همانندی فراوانی با آنان دارد. امّا زردشتیان از آنجا كه با دیگر مردم ایران از یك اصل و ریشه هستند، هیچگاه خود را قوم جداگانه ای ندانسته و همواره ایرانی خوانده اند، گر چه به گویش ویژه سخن می گویند وآداب و رسومشان، بویژه در دین جدا از مسلمانان ایران است. قوم های ایرانی امروز كه بسیار زیادند و ازجمله بختیاری ها، گروههای مختلف كُرد و لُر، قشقائی ها، تركمن ها، شاهسون ها و چندین قوم دیگر را شامل می شوند، اكنون همه خود را ایرانی می دانند و منافع خود را در پیوستگی به هم و حفظ یگانگی می دانند. متاسفانه حكومت مذهبی ایران گاه بر یك قوم تكیه می كند و قوم های دیگر را می رنجاند. اميدواريم که در آینده ایران جائی باشد كه همه ی اقوام ایرانی با عدا لت و برابری در آن زندگی كنند. واژه های نو:
نقاط = جمع نقطه
|