در زمان خسرو انوشیروان دانایان هند شطرنج را ساختند و آنرا همراه چند دانا به دربار انوشیروان
خسرو پسر قباد فرستادند و گفتند : چنان كه شما خود را برتر از ما و سرور ما
می دانید باید دانایان شما هم از دانایان ما بالاتر و بهتر باشند . اینك این شطرنج، اگر
توانستید آن را بشناسید و رازهای آن را بگوئید ما باجگزار شما می شویم و اگر نه شما باید به ما
باج بپردازید و زیر دست ما باشید.
دانایان دربار كه حلّ مسئله شطرنج را دشوار یافتند ، چهل روز مهلت خواستند و در این مدت هم
نتوانستند شطرنج را شرح دهند . روز چهلم بزرگمهر كه جوان ترین وزیر و دانای انوشیروان بود به
پاخاست و گفت این شطرنج را چون میدان جنگ ساخته اند كه دو طرف با مهره های خود با هم می جنگند و
هر كدام خرد و دوراندیشی بیشتری داشته باشد ، پیروز می شود . آنگاه بزرگمهر وسیله بازی دیگری را
نشان داد و گفت اگر شما این را پاسخ دادید ما باجگزار شما می شویم و اگر نتوانستید باید باجگزار
ما باشید . این وسیله تخته نرد بود .
دانایان آن سرزمین از توضیح نرد درماندند . آنگاه بزرگمهر گفت در این بازی بر خلاف شطرنج كه در آن
خرد و دور اندیشی كار ساز است ، تصادف و
سرنوشت دخالت دارد و مسیر بازی را تصادف تعیین می كند و خرد آدمی در آن كاركرد كمتری دارد .
آنگاه بزرگمهر با دانایان هند شطرنج بازی كرد و چند بار از ایشان برد . به این ترتیب دانایان
هندوستان پذیرفتند كه باجگزار ایران باشند .
تمرين |